1- ارتجاعی .........
مرتجعان نه از شکل موجود پدیده ها رضایت دارند و نه در مسیری که این پدیده ها طی میکنند ...به عبارت دیگر گذشته گرایان وضعیت گذشته را نسبت به حال ترجیح میدهند و اعتقادشان این است که جریان امور با گذشت زمان بدتر می شود نه بهتر ....این گروه از افراد در سازمان همیشه افسوس روزهای خوب را در دل دارند و از اینکه جریان امور به سمت و سوی دیگر است احساس نگرانی میکنند .
برنامه ریزی از پایین به بالا ............
این حس درونی , فلسفه مدیریتی این گروه از افراد را ارتجاعی و واپس گرا می سازد
2- گرایش غیر فعال یا گرایش حال :
افراد غیر فعال از آنچه که وجود دارند راضی هستند ...آنها علاقه ای به بازگشت به وضعیت پیشین را ندارند و از تغیر امور نیز دلخوش نیستند .. بنابراین سعی میکنند از تغییر جلو گیری کنند هدف آنها بقاء و ثبات است و شعارشان اغلب این است که وضع موجود بر وفق مراد و نیازی به تغییر نیست .ایشان از موقعیتی که دارند راضی ومداخله در جریان امور و روند وقایع و رخدادها ؛ به ندرت نتیجه بهبود در بنگاه های اقتصادی را میدهد .
مدیران اینگونه سازمانها ؛ موج سوارانی هستند که سرنوشت خود را به جریان باد و تلاطم امواج سپرده اند . غافل از اینکه تغییری در جریان باد و افراشت موجی مطلاطم ؛ ایشان را واژگون خواهد کرد
3- گرایش فعال ...یا آینده نگر گرایی
در حال حاضر سبک فراگیر مدیریتی , گرایش فعال میباشد . طرفداران این نوع گرایش از بازگشت به وضعیت پیشین , یا رضایت دادن به حال ؛ خشنود نیستند . آنها شدیدا معتقدند که که آینده از حال و گذشته بهتر خواهد بود ..
پس دوست دارند تغییر را شتاب دهند و از فرصتهای ناشی از آن بهرمند شوند ....لذا سعی میکنند بر امواج سوار شده و در جستجوی موج پیشاهنگ هستند تا زودتر از همه به جایی که موج میرود , برسند ....سپس برای خود حقی ایجاد کنند و از هر کسی که دیر تر میرسد عوارض بگیرند
اینان در جستجوی بهترین , به همه ابزارها علم و تکنولوژی متوسل میشوند آنها شیفته روشهای علمی مقداری , مثل برنامه ریزی خطی , طرح ریزی برنامه ریزی و بودجه بندی , تجزیه و تحلیل ریسک ؛ و مطالعات کاهش هزینه هستند .
در این بخش تکیه بر آزمایش , و بر تجربه اهمیتی نمیدهند ...و به خلاقیت بیشتر اهمیت میدهند ...و دوست دارند در داشتن چیزهای نو پیش قدم باشند .
یعنی بزرگ شدن و داشتن بیشترین سهم از بازار
آماده شدن برای آینده
برنامه ریزی در یک سازمان فعال : برنامه رییزی بر روی کارهای که در آینده باید انجام پذیرد
تهدیدات محیط را به حداقل رسانده و یا از آن اجتناب میکنند وبیشتر در فکر از دست ندادن فرصت ها هستند
آنها اشتباه های ناشی از اقدام ها را کم هزینه تر از اشتباه های عدم اقدام می دانند و برای فعالان از درجه اهمیت بیشتری نسبت به راکد ها اعتبار قائل هستند .
برنامه ریزی از بالا به پائین .........
4- روش تعاملی :
این گرایش از کوشش های خود آگاهانه برای تدوین یک روش شناخت مدیریت و برنامه ریزی که ریشه در عصر سیستم ها دارد سچشمه میگیرد .
پیروان این گرایش مدیریتی بازگشت به گذشته را نمیپسندند و با وضعیت فعلی هم موافق نیستند و آینده پیش رو. را هم نمیپذیرند
طرفداران تعامل , اعتقاد دارند که آینده عمدتا تحت تاثیر آفرینندگی است .از این جا مفهوم تعاملی برنامه ریزی بعنوان طراحی آینده دلخواه و ابداع راه های پدید آوردن آن حاصل میشود
آنان اعتقاد دارند که آینده , به آنچه که ما تا آن زمان انجام می دهیم بستگی دارد ... و بر این باورند که خلاقیت و کارآفرینی بیشترین نقش را دارا خواهد بود لذا مفهوم برنامه ریزی تعاملی را میتوان " طراحی آینده دلخواه و ابداع راه های پدید آورنده آن دانست .
اینان بر این اعتقادند که باید آینده را ساخت ! بدین ترتیب آینده سازان سعی می کنند از تهدید ها , پیش گیری کنند و نه فقط با آن مقابله کنند همچنین به دنبال فرصت هستند و نه فقط استفاده آن
واین یعنی فرصت سازی لذا میتوان گفت ایشان بنیاد گرا هستند و بدون تغییر در زیر ساختها رو بناها را تغییر می دهند و در برابر امواج مقاومتی ندارند و سعی شان این است که بر امواج سوار شوند و یا بر قله موج خود نمایی کنند لذا در گروه برنامه ریزی میکنند :
1- کوتاه مدت ( یکساله )
2- میان مدت ( 1/3 ساله )
3- بلند مدت 3( الی 5 ساله )
+ نوشته شده در سه شنبه هشتم بهمن ۱۳۹۲ ساعت 16:9 توسط فرهاد فوشنجانی
|